120
☺☻☺☻ مستراح حرف☺☻☺☻
روزای کـ....یری میگذدرن....

 پویا همون لاشخوری که بهم خیانت کرده بود الان پیداش شده میگه فقط یه فرصت میخام ازت جبران میکنم

خاستم همون اولش بگم هرررررری.ولی گفتم یکم بازیش بدم بدک نیس

همچین بهم میگه عشقم عشقم که نگو

هراز گاهی باهاش میحرفم میخام انقد بهم وابسته شه که روحشو جر بدم

بعدش خیلی شیک و مجلسی بگم من به دردت نمیخورم عزیزم بای

راستی

امروز صبح هم پویا هم سینا هر 2 کنکور داشن

نمیدونم ریدن یا نه

پویا درک ولی سینام باید قبول شه دیونه پارسال رتبش 1400 بود میگه باس سه رقمی شه

درضمن هردو ریاضین!بعله

دیشب یه هو غافل گیرم کرد!سینا رو میگم

.اخه بچم نمازم میخونه بعد از این بچه مثبتاس خلاف بزرگش بوس گفتن بود

ولی دیشب یه هو گف مرضی جونمممممممم منم گفتم هاااااااااا؟گف بهم شیر میدی!!!!!!!!

منم گفتم ادم باش دیگه دنبالشو نگرف.گفتم تو که اهل اینکارا نبودی یه عالمه معذرت خواهی کرد و گف از دهنم پرید!

تا ساعت 4ونیم شب بیدار بودیم میگف همش س بده نمیخام بخابم!بعدش اذون گف گرفتم خوابیدم اینجوری....


نظرات شما عزیزان:

محمد
ساعت23:11---11 تير 1392
بیچاره سینا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,
ارسال توسط Marzi

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی